سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 هرکه را کسی هست

با توجه به اصل این ضرب المثل که ما آن را از زبان نوشتار در آوردیم وبه زبانگفتار تبدیل کرده ایم

 اصل کلام اینه هر چیزی را که خدا بخواهد همون می شه

واما قضیه ما من در حال نوشتن همین متن بودم که  مادر بزرگم اومد پیش من وبه من گفت که می دونی من بخاطر چی با پدر بزرگتان ازدواج کردم من هم گفتم نه

اون گفت: ما هردو مان از یک روستا بودیم  یک روز ما که دنبال گاو های پدرم بودم پدر بزرگ شما را دیدم واو مثل اینکه می خواست به من چیزی بگه  من هم طوری رفتار کردم که او راحت حرفهایش رابزند یک هو اون گفت دل من خیلی می خواهد که با تو ازدواج کنم  من اولش ترسیدم

چون من اون وقت بیشتر 15  سالم نبود من هیچی نگفتم وحتی وقتی هم اومدم خونه نه حرفی زدم ونه غذایی خوردم

تاینکه مادم اومد پیشم وخودش به من گفت که تومی دونی امروز مادر فلانی بخاطر ازدواج پسرش با تو اومده بود به خانه خودمان من ان وقت یک راحت تر شدم ومن هم قضیه راگفتم و مادرم  تا وقتی که زنده بود به من می گفت که خوب راز داری میس کنی واینطور شد که من با پدر بزرگ شما ازدواج کردم

نه نه پیرم :م _ رستمی


   مدیر وبلاگ
کمی متفاوت
کلبه مهربونی ما همیشه جا برای شما داره فقط مهربون بشنیم جامون بشه اینجا ساحل کویر جنگل کوه همه را داره
نویسندگان وبلاگ -گروهی
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :32
کل بازدید : 429857
کل یاداشته ها : 432


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ