سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من وقتی گرسنه می شوم شکمم خیلی صدا می دهد (غار وغور می کنه) خوب من یک روز نشسته بودم پیش عموم که یک هو شکم من شروع کرد به صدا دادن  تون خنده اش دراومد وگفت  تو با اون جسه کوچکت  شکمت این همه صدا می ده چه خبره بابا بگیرش تا صدا نده  همینطور که داشت حرف می زد  شکم خودش هم به صدا در اومد من خیلی خندیدم وتا جایی که جون نداشتم که از سرجام بلند بشوم یا اینکه حرف بزنم  وبعد از چند د قیقه بهش گفتم  بابا خودت را بگیر چه خبره  زلزله میاد مردم نا بود می کنی اون افتاد دنبال من ومن با هزار زحمت ازدستش فرار کردم  ورفتم خونه غذام را خوردم ودوباره به پیش اورفتم ودیدم هموز داره کتاب می خونه  گفتم  چه می خونی گفت به توچه ربطی داره گفتم حتما  کتاب غرش بزرگ توست خودت است گفت باز اومدی وهمینطور اذیت کنی گفتم ناراحت شدی گفت نه  ولی مزاحم من نشو  خوب به کتابش نگاه کردم دیدم کتاب زیست شناسی نمی دونم چی چی گفتم وای پس من مزاحم تو شدم وتو نمی تونی که خوب درباره خودت بخونی در یک لحظه صداش بلند شد واومد مرا دنبال کرد که  مرا گرفت تا تونست مرا ذیت کرد بعد به من فرصت داد  تا طی سی  ثانیه از پیشش برم وتا هنوز هم پیشش نرفتم
   مدیر وبلاگ
کمی متفاوت
کلبه مهربونی ما همیشه جا برای شما داره فقط مهربون بشنیم جامون بشه اینجا ساحل کویر جنگل کوه همه را داره
نویسندگان وبلاگ -گروهی
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :118
بازدید دیروز :23
کل بازدید : 427916
کل یاداشته ها : 432


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ