خداوند وانسان

خداوند جل جلاله  به همه ماانسان ها خود خلق کرده می فرماید : شما متولد شدید وحال بخورید وبیاشامید ولذات این دنیا را می برید واز زمین برایتان بهترین ها فرستادم واز ان خوردید  اماروزی هم است که زمین شما را بخرد ولذت های شما را از شما بگیرد پس کسانی دراین مسابقه برنده اند که شکر گذار باشند به امید شکر گذاری از شما هستیم    چون در هفته سلامت هستیم واگر شما هم مثل بعضی ها امروز به هم نوعانتان کمک  کنید  انشاالله از الطاف خداوند بهره مند خواهید شد

گلایه نامه بوشهر

من دفعات قبل هم چنین گفتم اما دوباره هم می گویم ومی گویم تاسف داره که ما در بزرگترین منطقه  منبع گازی  ونفتی در بوشهر قرار داریم بعد ا ما لوله کشی گاز نداریم ما  ما در کنار مان بزرگترین تولید کننده برق نیروگاه اتمی بوشهر باشه وبرق ما ضعیف باشه  مادر کنار مان بزگترین صد های آبی باشه اما آب شهر قطع یا ضعیف باشه اما  استان کناری ما  فارس همه چیز باید داشته باشه چون تخت جمشید داره  آیا تاسف نداره  بعدا می گویند عدالت در کشور ما صددرصد اجرایی است کجاش عدالت ما که نه این دنیا خدا بهمون لطف کرد مطمئنیم اون دنیایی هم نداریم  باز هم می گوییم خدارا شکر اما مجبوری

نظر شما چیه

موبایل اگر ما به فوائدش بیندیشیم  خوب چیزهای زیادی  برای گفتن داریم  وقتی به  حاشیه وکارهایی که ما حتی انتظارش هم نداریم هم می رویم  آنها هم کم نیست

چرا ما باید همیشه به فرهنگ های  نا صحیح روی اوریم  در صورتی که راه های بهتری هم است که ما بتوانیم چیزی از خودمان بروز دهیم

مثلا  به خنده در آوردن مردم اشکالی ندارد اما  ما چرا راههای  اسلامی آن را در پیش نگیریم  یا عکس هایی به شما بلوتوس می شه که حتی انتظارش هم ندارین فقط کافیه اسم بلوتوست اسم یک دختر باشه ودر یک اتوبوس هم سوار شده باشی خوب من نمی خواهم به کسی توهین کنم اما هرچیزی خود جایی داره  واستفاده خاصی هم داره

نظر شما چیه

کلاس سوم ابتدایی بودم که یک نفر از اموزش وپرورش منطقه امده بود ویک سوال کرد که خوب یادم نمی یاد

 هیچ کسی جواب نداد وسوال دیگری کرد گفت ایا شما می دونید که مشکلات بیمه چیه (از لحاظ تلفظی من این را اینطور احساس کردم)هر کدوم ما یک چیز را گفتیم تا خودش گفت حالا تک تک جواب بدهید من که سوالش را در یک قطعه کاغذ نوشته بودم یک لحظه متوجه شدم که منظور این آقا چیه ومن سریع باوباصدای بلند بیرون از نوبت بلند شدم وگفتم شکلات و اون آقا هم به من جایزه یک شکلات بزرگ داد

                   خاطراتی ازیک رزمنده

 

 

با غرغروب آفتاب که خود قرمز رنگ بود  دیدم که ان شب هم قرمز رنگ است دیدم ستاره ها چنان زیاد شده اند که تشخیص مسیر  را سخت کرده اند جلو عقب راست وچ÷ همه یک رنگ است جوانان را می دیدم که پر پر می شدند وهر کدام به طرفی پرتاب می شوند مثل خواب بود سخت بود تلخ بود ولی حس شیرینی داشت

چون که نمی ترسیدم منرفتم به طرف یکی از جوانان که آن را نجات دهم که داشت تکبیر می گفت ومی خندید همانجا که نشسته بودم یک خمپاره کنار ما افتاد ومن احساس کردم که تر کش خوردم چشمم را که باز کردم دیدم در بیمارستان هستم اما اثری از ترکش بر بدنم نبود

خودم که هنوز احساس می کنم یک خواب بود ولی حقیقت است

کربلای  پنج

خ.ح

 

خوش ترین دوران  ازنظر من دوران بچگی آدم

من خودم وقتی کوچک بودم پدرم برایم یک دوچرخه خریده بود اما این دوچرخه  با شاز برق هم راه می افتاد من  که فقط با رقاب آن سروکار داشتم تا که یک روز یکی از دوستانم به من گفت  به من  هم می دهی تا سوار بشوم من گفتم نه نمی دهم و اون با یک سنگ زد وچراغ جلو دوچرخه من را شکند من خیلی گریه کردم  و دنبالش دویدم همین طور که داشتم می رفتم دیدم بچه ها دارند سوار دوچرخه من می شوند با چچشم گریان اولین کاری را که کردم یک سنگ به طرف آنها پرتاب کردم که خورد به زین دوچرخه وشکست  من برگشتم به خانه  ودپدرم گفت دوچرخه نو برات می خرم   ودوچرخه من را روی دیوار حیاط گذاشت ومن  وقتی عصر امدم دیدم دوچرخه من را برده اند  خوب تا چند روز پیش  رفتم خونه همون دوستم که سنگ زذه بود به دوچرخه ام  رفتیم به انباری انها  ودیدم همون دوچرخه انجا نهاده  واون که خودش به من گفته بود بیا تا برویم  به انباری ویک چیز نشانت دهم من تا  دوچرخه را دیدم شروع کردم به خندیدن وگفتم خیلی نا مردی ولی خوشم اومد ازش که اون را نگه داشته  وگفتم بگذار همانجا باشد

            حضرت عشق دوستی ومحبت می چنین می فرماید

         

دوستی باید حلال باشد

محبت باید پاک باشد

وعشق باید زلال باشد

اما قانون شکن ها چنین تفسیر کردند

اگر دوستی ای حرام یاشد باید حلال دید تا خود را راضی کنیم

اگر محبتی کثیف باشد  باید   پاک دید تا  فرد رویرو  را راضی کنیم

واگر  عشقی  گل آلود باشد  باید زلال دید تا هردو ما راضی باشیم

اما ان زیبا است که حقیقت باشد

 

        

اگروبلاگ پروانه کسب داشت من همین الان می رفتم و روی پروانه کسب ان وام می گرفتم  خوب امروزه در کشور ما اگر پروانه کسب خوار وبار فروشی داری می تونی روی ان وام بگیری وبعد بری  مثلا یک خونه یا یک ماشین بخری  خوب خیلی جدی نگیرید تا چند مدت دیگه پروانه کسب اینترنت هم  پیدا می شه یا شاید همین الان هم بعضی ها شاید داشته باشن خوب اگر شما دارید  خبری به ما هم بدین چون این روز ها لازم داریم

خوب دیدم این ضرب المثل برای بعضی ها درسته  چند شب پیش خونه یکی از همسایگان نشسته بودیم  ما از همون زمانی که واردشدیم گفتیم که  عجب کاری کردیم  خود من گفتم عجب جایی سنگ زدم خودم فهمیدم که چه صدایی داد  الان صاحبش چه می گه  خوب دیگه دیر وقت بود  وعموی من هم که اونجا نشسته بود  می خواست بره خونه خونه انها هم چسپیده به دیوار همسایه بود و  اول زن عموم که رفت سری برگشت گفت که  خیلی کار خرابی کرده بودین چرا این کار را کرده بودید و ودوست داشت گریه کنه  عمویم گفت که  هگر چی شده گفت  شیشه بزرگ در اصلی راشکسته اند  ما بچه هایی که نشسته بودیم  همان لحظه فهمیدیم که  زن عموم  دلش  از ما خرابه بعد ما قضیه سنگ را به آنها گفتیم که ما  امشب کجا بودیم وسنگ چه چیزی زده ایم تا آخر دل  لونها از ما پاک شد شاید هنوز هم نظرش روما خراب باشه معلوم نیست

 نظر شما چیه

بچه  ودوستانم به من می گن  خورده شیشه از هرکدام انها  هم که می پرسم به من میگن که معنی اش معلوم جنس تو خیلی خرابه خوب این هم یک نظره بعضی از اونها به هم می گن ویروس  از اونها هم می پرسم چرا این اسم را رومن گذاشتین  می گن حرف نزن ویروسی می شیم  دلیلی هم برای  حرف هاشون نمی یارن  خوب  من  خودم که نمی تونم روخودم اسم بگذارم  پس باید به اونها چه جواب بدهم البته اگر شما  دیگر اسمی رو به من نچسپانید  نظر شما چیه