یک روز شیطون را دیدم گوشه ای نشسته بود که داشت خدا را ذکر می کرد
تعجب کردم گفتم خدایا امروز چه روزیست
قدم به قدم جلو رفتم تا به ابلیس رسیدم گفتم چه اتفاقی افتاده که دست از وسوسه برداشته ای
گفت دیگر این مردم نیازی به من ندارند
همه کار خود را خوب یاد گرفته اند حتی در گوشه هایی از کارشان آمورزش دیدم و سن من بالا رفته وقت توبه کردن رسیده
باز تعجب زده از او پرسیدم یعنی تو دگر هیچ کسی را وسوسه نخواهی کرد گفت اخرالزمان رمدم شیطان زمان خواهند شد .......
آره شیطونه راست میگه دیگه اگه یک نفر خودش ادم خوبی باشه یا دوستش بد یا همسرش یا اطرافیانش آخه بعد بیاییم بشینیم بگیم شیطون بد بابا ذات ما تغییر کرده تا ریشه یابی کردی کار از کار گذشته